شیطنت های ظل السلطان تیم ملی فوتبال/ نقش یک جوراب کثیف دراردوی تیم ملی

ساخت وبلاگ

جوان هم جوان های قدیم! شیطنت های جوانان نیم قرن قبل نسبت به امروز خلاقانه تر بود.

به گزارش کاپ، همایون بهزادی در خاطرات خود از اردوهای تیم ملی و شیطنت های خودش و حمید شیرزادگان چنین نقل می کند:

در اردو برای اولین بار بود که بچه ها دور هم جمع می شدند. اصولا اردوهای ورزشی یکی از بهترین دوران زندگی هر ورزشکار می باشد. زیرا از اینجاست که کرکری خوان ها شروع به فعالیت می کنند و چه نقشه ها که نمی کشند و تضاد سلیقه ها بین قهرمانان وقایع جالبی ایجاد می کند که به چند خاطره آن اشاره می کنم.

در آن زمان ها در هر اردو گروه های مختلفی تشکیل می دادیم که بدیهی است هر یک از این گروه ها برای خود رهبری نیز داشتند. یک گروه دنبال عبادت و تسبیح و سجاده می رفتند که مصطفی عرب مجتهد آنان بود. عده ای دیگر تشکیل تیم خوانندگی را می دادند و به نظر من از جمله خوانندگان خوبی که تیم ملی به خود دیده و تاریخ هرگز آن را فراموش نخواهد کرد «عزیز اصل کاری» بود که به مصطفی پایان در خواندن آوازهای ترکی ایوالله می گفت. جلال طالبی هم از اعضای همین گروه بود و در این میان بروبچه های خوزستان هم برای خود عالمی داشتند و جالب است بدانید که اینان حتی حالا هیچ کس را به تیم خود راه نمی دهند. آنها با آهنگ های مخصوصی دست می زنند و آهنگ های خوبی نیز می خوانند و اشعار ورزشی محلی بسیار خوبی دارند.

در این میان گروهی بودند که کاری نداشتند. جز اینکه سر بسر دیگران بگذارند و آنان را فیلم می کردند.

رئیس این گروه همیشه حمید شیرزادگان بود و من از اعضای فعال آن بودم و آقای ظلی که معروف به ظل السطان بود نیز از افراد گروه ما بود. فراموش نمی کنم در یکی از اردوهای تیم ملی که در بندر پهلوی برگزار شده بود آقای حسین فکری جایزه ای گذاشته بود که به افرادی داده می شد که اطاق آنها از نظر پاکیزگی و نظم نمونه و سرآمد دیگران بود و صبح روزی که قرار بود آقای فکری از اطاق های ورزشکاران بازدید به عمل آورند و جایزه را توزیع کنند آقای عرب به اتفاق هم اطاقی خود آقای ساعدی اطاق خود را از صبح زود پاک و تروتمیز کردند و رفتند. برای خوردن صبحانه سر میز غذاخوری. در این هنگام شیرزادگان و من که به عمد خود را به خواب زده بودیم از فرصت استفاده کردیم و اتاق آنها را به هم ریختم و از جمله کارهایی که کردیم این بود که از سقف چند جفت جوراب خوشبوی فوتبال را آویزان نمودیم، جای تخت خواب ها را عوض و لباس های آنها را روی زمین پرت و چلا کردیم و اطاق خودمان هم که احتیاج به این کارها نداشت چون اغلب همین طور بود. بگذریم وقتی که صبحانه را خوردیم آقای فکری شروع به بازدید اطاق ها کرد و آقای عرب و دوستان قبلا خیلی از اطاق خود تعریف کرده بودند که جایزه را به ایشان بدهند ولی خود تعریف کرده بودند که جایزه را به ایشان بدهند ولی خود می توانید حدس بزنید این زمینه چینی قبلی هنگام بازدید ایشان از اطاق خود همراه آقای فکری چه صورتی به خود گرفت. البته آقای فکری خیلی زود متوجه شدند که این کار را چه کسانی انجام دادند لذا همان روز تا می توانست ما را دور زمین دوانید و این بار بچه ها بودند که به جای ما داشتند به ما می خندیدند.


مطالب مرتبط

- - , .

آخرین کاپ ها...
ما را در سایت آخرین کاپ ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار cup بازدید : 10 تاريخ : جمعه 16 بهمن 1394 ساعت: 17:41