اینکه بعد از شکست، واکنشها، کنشها و رفتارها و کاراکتر یک مربی، بازنده و واداده نباشد، اینکه بتواند تحلیل درست و درمانی از ماجرای کار و بارش داشته باشد، یعنی نباخته، باخته اما خودش را نباخته. این حکایت محمد خاکپور است.
دو مصاحبه مفصل محمد خاکپور، اولی در برنامه نود و دومی با خبرگزاری ایسنا، دو مصاحبه امیدوارکننده است، پر از نکتهها و فرازهایی که نشان میدهد فوتبال ایران هنوز نیروی انسانی صاحب تشخص حرفهای دارد و آنقدر بی مایه نشده که کسی را برای ایستادن مقابل تمام بی خردیهای فدراسیون فوتبال در چنته نداشته باشد. خاکپور هم در حوزه مباحث فنی استدلالهایی قابل درک داشت و هم در سایر مباحث تیم امید نیز نگاهی عمیق را در حرفهایش بروز داد.
برنامه نود پر بود از استدلالهای یکسویه و اصرارها و پافشاریهای فنی اما بی پشتوانه. آنجا که خاکپور به عادل گفت شما آمارگرا هستید، مهمترین حرف را به عادل فردوسیپور زد. عادل همیشه نگاههای آمارگرا و عامهپسند دارد، در حالیکه فوتبال نه آنقدر سطحی است و نه آنقدر در بند عدد و رقم. فردوسیپور اما سوار بر موجهای عامهپسند میکوشد تا هرگز محبوبیت عوامانه برنامهاش با ریزش مواجه نباشد، بازار مسیج بازیهای شبانه داغ باشد و همیشه گزینههای باب میل عادل از این قوطی نظرسنجی درآید.
خاکپور اما مرعوب این بازیها نیست. مرعوب شکست خودش در تیم امید نیز نیست. بعد از شکست در مصاحبههایش پیامها و نگرشهایی را تحویلمان میدهد که هم به درد امروز میخورد و هم به درد فردا.
آنچه محمد خاکپور بیپرده درباره فدراسیون علی کفاشیان میگوید بخشی از واقعیتهایی است که فوتبال ایران را با چالشهای جدی مواجه کرده. فدراسیونی که در تیم امید کوتاهیهایش فقط کوتاهیهای روزمره در تیم امید نیست، مساله فقط قرارداد محمد خاکپور هم نیست. مساله خاکپور هم قراردادش نیست. آنچه تیم امید را این همه سال در دهههای پی در پی از المپیک دور و دورتر کرده، بیتوجهیها و بی خردیهایی است که شاید حتی بحث درباره آنها در حوصله فدراسیون کفاشیان نباشد. در تیم امید بازیکنانی بازی کردهاند که عمر فوتبال حرفهایشان یک فصل یا دو فصل بوده و چنین تیمی با این عمر و سابقه در فوتبال حرفهای چگونه میتواند به المپیک برسد؟ ماجرا روشن است، این تیم اگر چند مهره لژیونرش را در اختیار داشت، آنگاه شانسش برای موفقیت چند برابر بود. به تعبیر کارلوس کیروش آنچه میتواند کلیدی و تعیینکننده باشد، همین جزییات است. (جمله همیشگی و تکراری کیروش که شیفتگانش بسان یک شاهکار از آن یاد میکنند.)
فوتبال ایران به منتقدانی مثل محمد خاکپور نیاز دارد، منتقدانی که فارغ از جایگاه و موقعیت شان، فارغ از اینکه پی فرصتهای شغلی در فوتبال باشند، وارد کارزار نقد شوند، بگویند و بیترس از اینکه موقعیتی را از دست میدهند، دیدگاه شان را ابراز کنند. خاکپور از دسته منتقدانی که انتقاد میکنند و حرفهای بیراه میزنند یا یکی به نعل میزنند و یکی به میخ نیست. خاکپور از دل کاری سخت بیرون آمده، باخته اما این روزها تحلیل درستی از شکستش ارائه کرده است. هم در مصاحبهاش با برنامه نود و هم در این مصاحبهاش با ایسنا، خوشحال مان میکند وقتی بدون لاپوشانی و دفاع از خود، چالشهای فوتبال را به رخ میکشد. این جنس تحلیل و این جنس نقد را دوست بداریم و بدانیم آنچه نداریم چهرههای مستقل و منتقد است. خوش بداریم این جمله خاکپور را که ماموریتش تمام نخواهد شد. سلام آقای خاکپور.
فوتبال ایران به منتقدانی مثل محمد خاکپور نیاز دارد، منتقدانی که فارغ از جایگاه و موقعیت شان، فارغ از اینکه پی فرصتهای شغلی در فوتبال باشند، وارد کارزار نقد شوند، بگویند و بیترس از اینکه موقعیتی را از دست میدهند، دیدگاهشان را ابراز کنند. خاکپور از دسته منتقدانی که انتقاد میکنند و حرفهای بیراه میزنند یا یکی به نعل میزنند و یکی به میخ نیست.
*فرشاد کاس نژاد
مطالب مرتبط
- - , .
آخرین کاپ ها...
ما را در سایت آخرین کاپ ها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : استخدام کار cup بازدید : 10 تاريخ : پنجشنبه 8 بهمن 1394 ساعت: 2:56