استقلالی ها را بابت 6 تایی ها تحقیر نکردم

ساخت وبلاگ

درست پنج روز بعد از دربی 74 و روزی که ایمون زاید پس از 38 سال رکورد همایون بهزادی در دربی را تکرار کرد با اسوه پرسپولیس مصاحبه جالبی انجام دادیم که حالا با بازخوانی آن از حرف‌های همایون خان لذت می‌بریم.

به گزارش کاپ،این گفت و گو به بهانه هت‌تریک در دربی انجام شد اما حرف‌هایمان به جاهای جالبی رسید. زنده یاد همایون بهزادی بعد از دو سه روز تلاش جواب تلفن مان را داد چرا که سرما خورده و ناخوش احوال بود. گفت و گو با شماره 10 دوست داشتنی پرسپولیس که روز 18 بهمن ماه 1390 یعنی تقریبا چهار سال قبل در روزنامه ایران ورزشی انجام شده را می‌خوانید:

همایون خان خدا بد ندهد، دو سه روزی است تلفن همراه‌تان را خاموش کرده‌اید و انگار احوالتان خوش نیست؟
 ‌بله، سر خاک محراب سرمای زیادی بود، سرما خورده‌ام و افتاده‌ام.
حتما دربی اخیر را دیده‌اید.
 بله، پرسپولیس بسیار خوب بازی کرد 20 دقیقه اول، 20 دقیقه آخر و نشان داد فوتبال 95 دقیقه است. ما هم روزی که 6 گل زدیم من در عرض سه دقیقه، دو گل زدم. هر سه گلم را هم در هافتایم دوم زدم.
شما هم در آن بازی معروف هت‌تریک کرده بودید.
 بله و خوشحال شدم که این جوان (زاید) هم موفق شد سه گل بزند. ان‌شاءا... که پرسپولیس با این برد روی ریل افتاده باشد و تماشاچی‌ها همراهی‌اش کنند.
‌اما با هت‌تریک زاید به نوعی رکورد شما شکست.
 نه، رکورد من نشکست بلکه تکرار شد اما امیدوارم بازیکنانی که به پرسپولیس می‌آیند حتی 7-6 گل یا بالاتر هم بزنند و از خداوند منان این را می‌خواهم.
فکر می‌کنید باز هم هت‌تریک در دربی تکرار شود؟
 آقا می‌شود، فوتبال امروز مدرن شده اما همه حواسشان باشد فوتبال می‌تواند 95 دقیقه باشد و اتفاقات زیادی بیفتد اما اگر اعتماد به نفس باشد و فعل خواستن صرف شود کارهای بزرگی می‌توان انجام داد. مولا علی می‌گوید «الفکر مرآت صافیه» یعنی فکر جام جهان‌نماست. همین مساله‌ای که کی‌روش روی آن دست گذاشته، یعنی اول فکر کنید بعد عمل کنید.
بعد از این برد و پیروزی 6- هیچ چه حسی داشتید؟
 آدم نباید از پیروزی غره شود. روزی که غره شد شروع باخت‌هایش خواهد بود. از باخت هم نباید مایوس شد، باید سعه صدر داشت. هر باخت می‌تواند درسی باشد برای پیروزی‌های آینده. هر کسی فکر کرد پیروز خواهد بود. کی‌روش و دنیزلی هم همین را می‌گویند. باید ما را به فکر کردن عادت بدهند. دنیزلی فوتبال تهاجمی را دوست دارد. البته او خیلی خوب تعویض کرد. من افکار دنیزلی را می‌دانم، او تنها به سیستم بند نیست و اینطور نیست که حتما 1-3-2-4 کار کند و بگوید چون مهره نداریم کارمان خراب می‌شود. او با همان تیم موجود تیمش را تهاجمی می‌چیند و به‌ خاطر همین مردم به استادیوم می‌آیند. اتفاقا در شاهین هم مبنای بازی ما حمله کردن بود.
انگار آن زمان سیستم‌هایی بود که 5-4 مهاجم در ترکیب قرار می‌گرفتند.
 بله، شاهین واقعا تهاجمی بود. سیستم‌هایی هم بود که بازیکنان به‌صورت WM در آن قرار می‌گرفتند. بعد 2-4-4 و سیستم‌های دیگر آمد.
روز 16 شهریور 52 در آن دربی معروف سیستم شما چه بود؟
 ما 3-3-4 بازی می‌کردیم، حاج رحیمی‌پور و مهندس کلانی گوش راست و چپ بودند و من سانتر فوروارد.
یعنی شما چند قدم جلوتر از آن دو نفر بازی می‌کردید؟
 بله اما زمانی بود که من برمی‌گشتم دفاع. اصلا من اول بک وسط بودم در شاهین و تیم ملی.
پس چطور به خط حمله رسیدید؟
 مرحوم دکتر اکرامی مرا جلو برد. با من تکنیک ضربه با پای چپ و راست و سر زدن را کار کرد. سه ماه تابستان در سالن دانشسرا که الان شده دانشکده تربیت معلم در خیابان مفتح با من کار کرد تا به درسم هم لطمه نخورد. ما روی حلقه‌های بسکتبال با توپ شماره 4 کار می‌کردیم. 37 آیتم بود، چپ و راست و سر اما هیچ‌کس الان نمی‌آید از من بپرسد که این آیتم‌ها چه بود.
پس اینجا باید یادی هم از مرحوم اکرامی کنیم.
 بله، خدا رحمتش کند. همین روزها صدمین سالگرد تولدش بود. دو روز پیش هم سالگرد وفاتش اما چون من بیمارم نتوانستم در این مراسم شرکت کنم.
شما دربی اخیر را در منزل دیدید؟
 بله، منزل بودم و خانمم هم کنارم نشسته بود. تیم دو تا خورده بود. چند نفر هم منزلمان بودند. بعد از گل اول خانم گفت «به قرآن یکی دیگه می‌زنن» که گل دوم زده شد. بعد از گل دوم باز هم گفت سومی را هم می‌زنند که بعد از بازی من گفتم شما اسرار ماوراءالطبیعه می‌دانی و ما خبر نداریم؟ همسرم انسان متفکر اهل خدایی است. او گفت و شد، ما که بلد نیستیم. اتفاقا همین چند وقت پیش هم در یکی از بازی‌های پرسپولیس منزل خواهرم بودیم، همین اتفاق افتاد و پیش‌بینی‌اش درست از آب درآمد.
مراسم سالگرد عمو محراب هم درست فردای دربی برگزار شد.
 بله، من خودم گرداننده مراسم بودم و پشت بلندگو درباره او و دربی صحبت کردیم. من پارسال مریض بودم و این مراسم برگزار نشد اما امسال با کمک سعید (ترابی) و دامادش برگزار کردیم.
ظاهرا خیلی از همدوره‌ای‌های شما هم بودند.
 بله، از همه‌شان تشکر می‌کنم. هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق/ ثبت است در جریده عالم دوام ما. من دیگر پیر شده‌ام، آن موقع که سرپا بودم این کارها را از من نمی‌خواستند اما الان که از پا افتاده‌ام اذیتم می‌کنند و مرا این‌ طرف و آن ‌طرف می‌کشانند.
همایون خان، بعد از برد 6- هیچ به شما چقدر پاداش دادند؟
 چیزی در خاطرم نیست ولی فکر نکنم چیزی داده باشند. ما آن زمان برای دل مردم و آبروی خودمان بازی می‌کردیم.
گفته می‌شود بعد از بازی‌ها شما روی دوش مردم به خانه می‌رفتید.
 هر چه بوده افتخار من بوده، من عکسی ندارم که بعد از بازی روی زمین باشم. من مردم را دوست داشتم و با آنها زندگی می‌کردم. به این کار هم افتخار می‌کنم. خاک پای همه مردم هستم و دنیا را هم سه‌طلاقه کرده‌ام.
حالا واقعا روی دوش مردم تا خانه می‌رفتید؟
 از امجدیه ماشینم را بلند می‌کردند تا چهارراه تخت جمشید (تقاطع طالقانی و مفتح امروزی). من یک جیپ جنگی داشتم که حدود 3-2 هزار نفر دوره‌ام می‌کردند و ماشین را تا حمام امجدیه یا چهارراه تخت جمشید می‌بردند!
همین نشان می‌دهد چه بازیکن محبوبی بودید.
 شما یادتان باشد من هیچ باشگاهی نرفتم و غیر از شاهین و پرسپولیس در هیچ تیمی بازی نکردم.
درباره آن تمبر که تصویر پنج سرزن دنیا در آن هست و شما هم جزو آن هستید، حرف می‌زنید؟
 آن تمبر، گران‌ترین تمبر است. خودم ندیدمش، انگار در موزه‌ای در اروپاست، خودم هم دنبالش می‌گردم، انگار فنونی‌زاده در مجله و اینترنت دیده بود.
خیلی‌ها این برد 2-3 دربی را با 6- هیچ تاریخی مقایسه می‌کنند. شما هم اینطور فکر می‌کنید؟
 آقا فوتبال یک لحظه است و اعتماد به نفس که داشته باشی و بخواهی، می‌شود. من در مسابقه بعد از این بازی یک گل زدم و دیگر بازی نکردم. کلا خسته شده بودم. حتی گفتند بیا بک وسط بازی کن برنگشتم چون کارهای تیم روی گردنم بود. غیر از کاپیتانی بقیه کارهای تیم هم روی دوشم بود.
راستی شما در روزی که مقابل استقلال هت‌تریک کردید چندساله بودید؟
 32 سالم بود. البته من در شاهین تا 28 سالگی هم خیلی گل زدم. ما در شاهین به استقلال 4 گل هم زدیم که من 2 یا 3 تا زدم و هافبک چپ بودم. در طول تمام بازی‌هایی که با استقلال داشتیم ما 3- هیچ خوردیم اما بیشتر نه، در عوض 4- هیچ زدیم، 4- یک زدیم و 6- هیچ هم زدیم اما 3 تا بالاتر نخوردیم.
جالب است که شما در پست هافبک چپ هم 2 یا 3 گل به استقلال زده‌اید.
 من تقریبا در همه پست‌ها بازی کردم، حتی رزرو گلر هم بودم و تمرین کردم که روز بازی گلر رسید. یک بار هم مسابقات آسیایی 1966 بود. بک وسط ما رنجبر از دنیا رفته بود. مستر سوچ مربی مجاری تیم مرا بک وسط بازی داد کنار حسن حبیبی که مقابل ژاپن کاماتو را گرفتم. کاماتو بعدها سرمربی ژاپن شد. در آن بازی سرم هم شکست. به جای من هم فریبرز اسماعیلی فوروارد بازی کرد و گل هم زد.
آقای بهزادی به‌عنوان حرف پایانی از چه می‌خواهید بگویید؟
 من پیروزی پرسپولیس و تیم ملی ایران را در تمام مسابقات خواهانم. به علاوه اینکه امیدوارم تمام باشگاه‌های ما سر تا پا حرفه‌ای شوند و دیگر تیم نباشند. فوتبالیست‌ها هم قدر خودشان را بدانند و آگاه باشند که مردم درباره رفتار آنها قضاوت خواهند کرد. همچنین باید به آنها بگویم پول جزیی از زندگی است نه کل آن و اینکه دنبال درس خواندن بروند. خواهی که دلت نشکند از سنگ مکافات/ مشکن دل کس را که در این خانه کسی هست، یعنی وقتی گل می‌زنید تحقیر نکنید. این را مرحوم دکتر اکرامی به من آموخت.
پس شما هم بعد از آن دربی 6- هیچ، استقلالی‌ها را تحقیر نکردید.
 من هیچ وقت این کار را نکردم، بلد نبودم شش‌تا پشتک بزنم و از این کارها بکنم.

مطالب مرتبط

- - , .

آخرین کاپ ها...
ما را در سایت آخرین کاپ ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار cup بازدید : 17 تاريخ : دوشنبه 5 بهمن 1394 ساعت: 5:25