تجریش ...ته خط..

ساخت وبلاگ

سکانس اول
پرسپولیسِ راینر سوبل نتایج خوبی نگرفته و سلطانی که مدیرفنیِ قرمزها شده، هدایت تیم را برعهده می‌گیرد. " از فردا خودم لخت می‌شم" یعنی سوبلی که تنها دلیل حضورش در پرسپولیس، تسلط داماد سلطان به زبان آلمانی بود، از دور خارج و سرمربی نمایشی پرسپولیس می‌شود.
سرخ‌های پایتخت در نوشهر به مصاف شموشک می‌روند. بازی که گره می‌خورد شانس به پسرک ۱۸، ۱۹ ساله قائمشهری چشمک می‌زند تا دقایقی کوتاه به میدان برود. ضد حمله پرسپولیس، سانتر از جناح راست و ضربه سر شیرجه‌ای اولادی...
حالا تیفوسی‌ها اولادی را می‌شناسند.
شماره ۳۳ پرسپولیس تا پایان فصل با انعطاف بدنی خوبش، پشت محوطه برای تیمش خطا می‌گیرد و جواد کاظمیان، اکثر توپ‌ها را به گل تبدیل می‌کند.
۳ هفته به پایان لیگ، پرسپولیس به مصاف سایپا رفته و باز بازی گره‌خورده.
دقایق تلف‌شده ضربان قرمزها را به شماره انداخته. تساوی در این دیدار یعنی خارج شدن از کورس قهرمانی.
خطا روی اولادی پشت محوطه سایپا، کاظمیان ارسال می‌کند و ۳۳ محبوب پرسپولیس به زیباترین شکل ممکن توپ را وارد دروازه می‌کند. حالا پرسپولیس روی ابرهاست اما این پایان کار نیست، بازی را سایپایی‌ها مجد‌دا شروع می‌کنند و درحالی‌که کمتر از یک دقیقه تا پایان بازی وقت باقی‌ست، اولادی چنان تکلی روی پای حریف می‌رود که داور با لطف، کارت زردش را از جیب خارج می‌کند. اولادی بازی با سپاهان را از دست می‌دهد!
آرش فرزین، مترجم سوبل بعد از بازی با سپاهان و شکست ۲ بر ۱ و ناباورانه سرخ‌ها در تهران، کارت زرد اولادی را مشکوک می‌خواند. مترجمی که داماد سلطان باشد، هرچه بخواهد می‌گوید...

سکانس دوم
سلطان سرمربی جدید پرسپولیس است و حالا چشم امید پرسپولیس علاوه بر شماره ۳۳ و جواد کاظمیان به اوت‌دستی‌های علیزاده است.
پرسپولیسِ پروین، ضعیف‌ترین پرسپولیس تاریخ می‌شود. پسرِ قائمشهری پرسپولیس هم مثل تیمش ضعیف کار می‌کند. دربی را که با گل عنایتی می‌بازند، سلطان، دلیل افتِ مهاجمش را موی بلند اعلام می‌کند. آفتابِ سلطان هرچقدر هم رو به غروب باشد، کسی جرات سرپیچی از فرمان ندارد. اولادی موهایش را کوتاه می‌کند و اتفاقا در بازی بعدی با ملوان، با دریبل چند بازیکن حریف، دروازه غلامعلی‌زاد را باز می‌کند و طلسم می‌شکند. پرسپولیس ۴ بر ۱ می‌برد اما تا پایان فصل نتایج پرسپولیس و عملکرد اولادی، تیره و تار می‌ماند.

سکانس سوم
آری‌هان ول می‌کند و می‌رود. مصطفی پاشا از استانبول رهسپار تهران می‌شود تا هدایت سرخ‌ها را برعهده گیرد. پسر قائمشهری پرسپولیس مشتری دست به نقد از امارات دارد. علیرضا نیکبخت، فراز فاطمی، داریوش رضاییان و چند مهاجم دیگر به تیم اضافه شدند، معدنچی هم از دفاع به خط حمله رفته تا دنیزلی مخالفتی با رفتن اولادی نداشته‌باشد. تنها بحث باقی‌مانده، مشکل سربازی و خروج از کشور اولادی است که با ثبت نام وی در دانشگاه علمی‌کاربردی حل می‌شود. دیر حل شدن بحث دانشجویی اولادی باعث می‌شود یک نیم‌فصلِ دیگر در پرسپولیس بماند. دربی را استقلال با گل امیرحسین صادقی یک هیچ پیش افتاد اما اشتباه رحمتی و تیزهوشی معدنچی، بازی را به تساوی می‌کشاند. دنیزلی مهاجم قائمشهری‌اش را به زمین می‌فرستد. زیر توپ روبرت ساها با تیزهوشی اولادی به موقعیت تک به تک تبدیل می‌شود و شماره ۳۳ به یاد ۲ سال قبل، توپ را از بالای سر رحمتی وارد دروازه استقلال می‌کند تا پرسپولیس برنده باشد. به انتهای نیم‌فصل که می‌رسیم اولادی به الشباب می‌رود تا با رفتنش پول نسبتا خوبی نصیب پرسپولیسِ انصاریفرد شود.

سکانس چهارم
حضور نه چندان موفق اولادی در الشباب و بازگشت به ایران، حضور در ملوان و کارنامه‌ای نسبتا موفق، پس از آن به پرسپولیسِ استیلی برمی‌گرد‌د. دیگر حتی سایه‌ای از شماره ۳۳ محبوب و جویای نام نمانده. استیلی آنقدر ضعیف نتیجه می‌گیرد که رویانیان سریعا با استعفایش موافقت می‌کند. دنیزلی دوباره روی نیمکت پرسپولیس می‌نشیند. دوباره دربی سنتی پایتخت و استقلالی که آخرین بازی را ۳ هیچ برده. نیمه اول با تک گل میداوودی به اتمام می‌رسد. در نیمه دوم استقلال باز هم به گل می‌رسد. ساعت بازی دقایق ۶۰-۷۰ بازی را نشان می‌دهد. تکل اولادی و کارت قرمز برای مهاجم پرسپولیس. آن دربی را ایمون‌زاید برای پرسپولیس در‌ آورد اما آن تکل بدموقع دیگر از یاد دنیزلی پاک نشد. مهرداد به نیمکت دوخته‌ می‌شود تا در انتهای فصل از پرسپولیس رانده‌شود.

سکانس پنجم
استقلالِ امیر قلعه‌نویی به اولادی پیشنهاد می‌دهد. اما آنقدر افت کرده که وقتی لباس استقلال را به تن می‌کند دیگر نه استقلالی‌ها به وجد می‌آیند از حضور یاغی جدید و نه پرسپولیسی‌ها دلشان می‌سوزد که چه ستاره‌ای را از دست دادیم!
مهرداد اولادی این فرصت را هم می‌سوزاند و فصلی اسفبار را با استقلال به پایان می‌رساند.

سکانس آخر
دیگر آنقدر افت کرده که سر نخواستنش دعواست. بازیکن ۳۰ ساله وقتی هیچ پیشنهادی ندارد، مدیر فست‌فود می‌شود. ستاره‌ای که نمی‌خواهد محو شود، به اینستاگرام پناه می‌برد. دقیقا همان کاری که امثال مهرزاد معدنچی و علیرضا نیکبخت کردند. پست‌های هرروزه و کامنت‌های کم و زیاد، به اولادی این باور را می‌دهند که هنوز فراموش نشده...
نیم‌فصل دوباره تمرین می‌کند و باز هم استیلی به وی فرصت می‌دهد. آمدن اولادی مصادف می‌شود با سر آمدن صبر مدیران ملوان. جانشینان استیلی اعتقادی به اولادی ندارند و به نیمکت دوخته می‌شود.
بازی با فولاد در اهواز، احمدزاده تصمیم می‌گیرد پسرک قائمشهری را به عنوان یار تعویضی، به میدان بفرستد. درد در قفسه سینه امانش را بریده و نمی‌تواند به میدان برود.
۳روز بعد تیترِ یک روزنامه‌ها می‌شود... نه برای هت‌تریک و بازگشتش....برای رفتنش...
داستانِ پسر ناخلف پرسپولیس در یک تیتر خلاصه می‌شود....
تجریش... ته خط...

*شروین رمضانی


مطالب مرتبط

آخرین کاپ ها...
ما را در سایت آخرین کاپ ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار cup بازدید : 77 تاريخ : چهارشنبه 1 ارديبهشت 1395 ساعت: 3:33