رئال- بارسا؛ کدام یک بزرگ ترند؟/ تقابل دو هویت( بخش پایانی)

ساخت وبلاگ

در بخش دوم مقایسه تیم های رئال و بارسا تاریخچه رئال مادرید را مرور می کنیم.

 

اولین جام

به گزارش کاپ، پس از مرور تاریخچه تیم بارسا نگاهی داریم به رقیب بز رگ این تیم؛ رئال مادرید. سپیدپوشان سانتیاگو برنابئو همیشه ابزار به رخ کشیدن ادعاهایشان را داشته اند و به برنده شدن و ربودن عناوین قهرمانی خو گرفته اند. آنها سه سال پس از تولدشان در 1905 نخستین جام را با پیروزی بر اتلتیکوبیلبائو در دیدار نهایی جام حذفی در ویترین شان جای دادند. حتی نام باشگاه هم آمیخته به قدرت و فرمانروایی است: رئال مادرید.

 

تاج پادشاهی

نام Real برگرفته از Royal به معنای «سلطنتی» و یک لقب به شمار می رفت. عنوانی که پادشاه آلفونسو سیزدهم، پدربزرگ خوان کارلوس که از 1886 تا 1931 بر اسپانیا سلطنت کرد، به باشگاه داد. او حتی اجازه داد نشان تاج سلطنتی اش بالای لوگو رئال جای بگیرد. تاج پادشاهی هنوز هم بالای آن لوگو متکبرانه خودنمایی می کند. این عنوان و آن لوگو نمایانگر تاریخچه سیاسی باشگاه هم بودند. عنوان رئال/ رویال با برپایی جمهوی دوم در اسپانیا در سال 1931 از نام باشگاه حذف شد و ترکیب ساده «باشگاه فوتبال مادرید» جایش را گرفت. ولی عنوان رئال/ رویال در سال 1939 با پایان جنگ های داخلی بار دیگر به نام باشگاه افزود شده، عنوانی پرطمطراق معرفی کننده باشگاه در همه ادوار: رئال.

افسانه برنابئو

او مرد کلیدی باشگاه پس از جنگ های داخلی بود: سانیتاگو برنابئو یسته. هفت سال پیش از تولد رئال به دنیا آمده بود. از چهارده سالگی پیراهن باشگاه را بر تن کرده بود. یکی از خوره هایی بود که چمن زمین را کوتاه می کرد و بر حصارهای چوبی باشگاه رنگ می پاشید. هفده ساله بود که در تیم اصلی به میدان رفت. وقتی سال 1927 با عنوان کاپیتانی رئال کفش ها را آویخت بیش از دویست گل برای رئال به ثمر رسانده بود. برنابئو نمی توانست رئال را ترک کند. نمی توانست از باشگاه دل بکند. بنابراین در صف مدیران جای گرفت و سپس عنوان مربی را گرفت و فقط چهار ماه روی نیمکت دوام آورد.

سرباز فرانکو

 در دوران جنگ های داخلی هم لباس سربازی پوشید و به عنوان یک تفنگ دار دست راستی در صف نیروهای ملی گرای طرفدار فرانکو با جمهوری خواهان مبارزه کرد. او در صف سربازانی که به ایالت کاتالونیای جمهوری خواه حمله کرد جای داشت. یکی از سربازان تیزهوش زیردست ژنرال اگوستین مونوز گراندس بود. همان ژنرالی که بعدها وزیر دفاع فرانکو شد. همان وزیری که از برنابئو همیشه و همه جا جمایت کرد. روحیه نظامیگری از برنابئو مردی با مشت آهنین ساخت، مدیری با ارائه خلل ناپذیر.

ویترین غارت شده

همه اینها رئال مادرید را  به حکومت اسپانیا نزدیک تر کرد. برنابئو پس از پایان جنگ داخلی سکان رئال را که ویترینش را طی دوران جنگ غارت کرده بودند در دست گرفت، زمانی که اکثر مدیران و کارمندان باشگاه یا کشته شده بودند و یا مفقود بودند. او سال 1943 پس از درگیری خشونت بار طرفداران رئال مادرید و بارسلونا که متعاقب پیروزی رئال رخ داده بود و منجر به کنار گذاشته شدن روسای هر دو باشگاه به دستور دولت شد، عنوان ریاست رئال را کسب کرد، همان سالی که رئال با نتیجه تکرارنشدنی یازده بریک بارسا را له کرد تا برنابئو جای بیشتری در دل طرفداران رئال پیدا کند.

سه روز عزای عمومی

او برج و باروی بلندش را برپا ساخت. ژنرال فرانکو هشت سال مانده به آغاز قرن بیستم زاده شد و سانتیاگو برنابئو سه سال پس از او زاده شد. هر دو آنها هشتاد و سه سال عمر کردند. فرانکو سی و شش سال بر اسپانیا حکم راند و برنابئو سی و پنج سال بر رئال مادرید. وقتی برنابئو طی برگزاری مسابقات جام جهای 1978 درگذشت فیفا در دنیای فوتبال سه روز عزای عمومی اعلام کرد.

 

هجوم ستارگان به رئال

برنابئو بود که رئال مادرید را از نو برپا سخت. برنابئو بود که ساختار حرفه ای باشگاه را دگرگون کرد. برنابئو بود که نامش بر پیشانی استادیوم معبدگونه باشگاه قرار گرفت. برنابئو بود که بلندپرواز بود و بلندپروازی اش را در تاروپود رئال دمید. برنابئو بود که همه روسای بعدی از رامون مندوزا تا فلورنتینو پرس را به حفظ آن بلندپروازی مجبور کرد. او بود که استادیوم بزرگی برپا ساخت. او بود که بزرگ ترین بازیکنان دوران را به مادرید آورد. او بود که بر تن آلفردو دی استفانو، فرانچسکو جنتو، ریموند کوپا، فرانس پوشکاش، آمانسیو آمارو، پیری، گوئنتر نتزر، خوانیتو و کاماپو پیراهن سپید پوشاند. او بود که رئال را طی سی و پنج سال ریاست به فتح شش عنوان قهرمانی اروپا، شانزده قهرمانی لیگ، شش جام حذفی و یک جام بین قاره ای نایل آورد.

چشم و چراغ حکومت

از رئال دهه 1940 تا رئال اواسط دهه 1970 به عنوان چشم و چراغ حکومت اسپانیا یاد می کنند، باشگاهی که عنوان سوگلی حکومت فرنکو یا «تیم رژیم» را گرفت. باشگاهی که افتخارات پرشماری کسب کرد و در دورانی که اکثر کشورهای اروپایی به دیکتاتوریسم فرانکو دهن کجی می کردند و اسپانیا تک افتاده به شمار می رفت نقش تیم ملی اسپانیا را هم بازی کرد. فرناندو ماریا کاستیا، وزیر امور خارجه حکومت فرانکو، طی سال های 1969-1957 بارها پیروزی های دهه 1950 رئال را ستود و باشگاه را بهترین نماینده اسپانیا در خارج از مرزهای کشور خواند.

 

بهترین سفرای حکومت

خوزه سالیس نخست وزیر اسپانیا در سال 1959، فروتبال را عامل ارتباطی با سایر کشورها قلمداد کرد و پیش از یکی از سفرهای رئال، خطاب به مربیان و بازیکنان گفت: «... شما مفیدتر از همه سفرای (سیاسی) ما بوده اید. مردمی که روزگاری از ما نفرت داشتند امروز به شناخت دیگری از ما دست یافته اند. من از شما سپاسگزارم، چراکه حصار تنیده شده دور اسپانیا را شکستید. پیروزی های شما افتخار بزرگی برای همه ما اسپانیایی هاست. بدانید وقتی پس از هر بازی به رختکن باز می گردید، همه اسپانیای ها به شما فکر می کنند و به پیروزی های به دست آمده توسط شما می بالند.» خوزه سالیس در سخنان دیگری در سال 1961 اظهار کرد: «... بازیکنان رئال مادرید، سفرای واقعی ورزش هستند و بهترین نمایندگان اسپانیا به شمار می روند که به خارج از مرزهای کشور سفر کرده اند.»

 

تیم کهکشانی

برنابئو  بود که سال 1955 پیشنهاد برپایی تورنمنتی با حضور تیم های برگزیده و بزرگ اروپایی را داد. آن هم نزدیک به چهاردهه پیش از برپایی لیگ قهرمانان. رئال کهکشانی ساخته و پرداخته فلورنتینو پرس در آغاز قرن بیست و یک خیره کننده به نظر می رسید، ولی پیزی بیش از تکرار الگوی برنابئو نبود. پرس تاریخ رئال را دنبال کرده بود و عنوان «کهکشانی ها»/ «سوپراستارها» با تکیه به لوئیس فیگو، زین الدین زیدان، رونالدو، روبرتو کارلوس، دیوید بکام، رائول، ایکر کاسیاس و مایکل اوون یادآور عصر طلایی برنابئو بود. پرس سال 2010 بار دیگر به مادرید بازگشت و با گرد هم آوردن کریستیانو رونالدو، بیل و کریم بنزما تلاش کرد عصر طلایی دیگری را در برنابئو رقم بزند. تمام آن چه گفتیم تفاوت دیدگاه دو تیم را به فوتبال نشان می دهد. دو تیم بزرگ با دو هویت متفاوت که رویارویی آن ها الکلاسیکو را به دیداری مافوق یک مسابقه عادی بدل می سازد.

 


آخرین کاپ ها...
ما را در سایت آخرین کاپ ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار cup بازدید : 79 تاريخ : جمعه 13 فروردين 1395 ساعت: 22:45