بازگشت به قله

ساخت وبلاگ

این قهرمانی، شاید شیرین‌تر از همیشه بود.

شیرینی بعد از یک دوره رنج و البته فترت. شیرین‌تر از آن روزهایی که با حسین شمس و نابغه‌ای چون وحید شمسایی در آسیا رقیبی نداشتیم و حریف می‌طلبیدیم و تیم‌های آسیایی را به توپ می‌بستیم. از آن روزهای نوستالژیک، سال‌های زیادی سپری شده و فوتسال ایران در یک فترت تاریخی دوران غبارآلودی را سپری کرده. بعد از آن دوران طلایی، فوتسال در مسیری قدم گذاشت که تاریک بود و همین تاریکی ما را از قله به زیر کشید. در موج بلند هجوم مربیان خارجی به فوتبال ایران، فوتسال هم بی نصیب نماند و ما به بهانه استفاده از هوای تازه و علم روز دروازه‌های فوتسال را رو به غریبه‌ها باز کردیم و آنچه خود داشتیم، از بیگانه تمنا کردیم، در حالی‌که خارج از این مرزها هیچ خبری نبود و در داخل آنقدر غنی هستیم که از بیگانه‌ها بی نیاز باشیم.
دوران آزمون و خطا با خارجی‌ها البته طولانی بود. در تمام این سال‌ها خیلی‌ها آمدند و رفتند اما هیچ‌کس دوای درد فوتسال نبود. نه ژوراندیروی برزیلی، نه هرمانس هلندی و نه خسوس اسپانیایی هیچکدام نتوانستند نسخه شفابخشی برای فوتسال ایران تجویز کنند و هیچ معجزه‌ای در آستین نداشتند تا با آن به رویای دیرپای جهانی ما هاشور واقعیت بزنند. در عوض خارجی‌های فوتسال در یک کیمیاگری وارونه، ما را از همان قله‌ای که بر آن ایستاده بودیم نیز پایین کشیدند تا فوتسال سقوط آزاد را تجربه کند. تیمی که تا همین چند سال پیش در آسیا حریف نداشت و یک تیم دست نیافتنی بود، به لطف کیمیاگری وارونه آقایان هیمنه و ابهتش در هم شکسته شد تا از قله قهرمانی آسیا به زیر کشیده شود. این بزرگترین دستاورد خارجی‌های بی‌خاصیت در فوتسال بود. ناکامی‌ها یکی پس از دیگری از راه رسیدند و وقتی دیگر ته مانده جلال و جبروت فوتسال نیز حراج شد و کفگیر به ته دیگ خورد، خارجی‌ها چمدان بستند تا دوباره نیمکت به یک ایرانی برسد.
محمد ناظم الشریعه گزینه‌ای بود که وقتی به نیمکت رسید، خیلی‌ها علم مخالفت با او را برداشتند و به کم تجربگی‌اش خرده گرفتند اما ناظم الشریعه در دام هیاهوی ژورنالیستی نیفتاد و به جای پاسخ به این و آن کوشید کمتر حرف بزند و بیشتر کار کند. او با سال‌ها تجربه اندوزی در کوره لیگ پرحاشیه و پرهیاهوی فوتسال می‌دانست که برای بازگشت به قله باید طرحی نو در انداخت و خونی تازه در رگ‌های تیم ملی فوتسال جاری کرد. او می‌دانست که دوره ستاره‌های کهنه کار به سر آمده و در فوتسال پرتحرک امروز، طراوت، شادابی و سرعت حرف نخست را می‌زند. پس پیرمردها را کنار گذاشت و با شناخت عمیقش از لیگ، پدیده‌های کم نام و نشان‌تر اما باانگیزه‌تر را جانشین آنها کرد؛ تصمیمی که البته چندان کم هزینه نبود و هجمه‌ای تندتر و مهیب‌تر علیه او دوباره آغاز شد. مخالفان بی وقفه با تازیانه بی رحم انتقادات او را می‌نواختند و از فاجعه‌ای صحبت می‌کردند که در ازبکستان در انتظار ما است غافل از اینکه در ازبکستان هرگز فاجعه‌ای رخ نخواهد داد.
تیم دوست داشتنی و یکدست ناظم الشریعه در تاشکند، جلوه‌ای دیگر از فوتسال ایرانی را به رخ کشید. تیمی توفنده و با صلابت که بسان روزهای طلایی فوتسال ایران، از همان بازی نخست رقبا را یکی پس از دیگری تار و مار کرد و به هیچ حریفی رحم نکرد. تیمی که در فینال برابر ازبکستان و در دیگ جوشانی که 7 هزار تماشاگر ازبکستانی ساخته بودند، به رغم جوانی و کم تجربگی هرگز منکوب نشد، سپر نیانداخت و فکورانه و خونسرد بازی کرد تا با برد میزبان در پیش چشم تماشاگرانش با شایستگی جام را بالای سر ببرد. جامی که کمترین پاداش برای پسران فوتسال و مربی جسورشان بود. بازگشت به قله، بعد از دوسال حلاوتی دیگر داشت.

*سعید آقایی


- - , .

آخرین کاپ ها...
ما را در سایت آخرین کاپ ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار cup بازدید : 81 تاريخ : دوشنبه 3 اسفند 1394 ساعت: 5:22